به گزارش «شیعه نیوز»، هزینه سبد معیشت به ۱۸ میلیون و ۲۹۰ هزار تومان رسیده است. رقمی که بههیچوجه شوخیبردار نیست و خبر از حال ناخوش کارگران میدهد. زمانی به عمق فاجعه بیشتر پی میبریم که مروری دوباره بر نرخ دستمزد داشته باشیم؛ ۴ میلیون و ۱۷۹ هزار و و ۷۵۰ تومان! این یعنی شکافی عظیم میان هزینه و درآمد خانوار ایرانی. مقایسه هزینه سبد معیشت در مقایسه با سال ۹۷ هم بسیار نگرانکننده است، چرا که خبر از افزایش حدود ۲۴۵ درصدی هزینهها فقط در ۵ سال میدهد.از جمعیت حدود ۸۵ میلیون نفری ایران، بیش از ۴۳ میلیون نفر متعلق به جامعه کارگری هستند. یعنی نیمی از جمعیت تحت فشارهای اقتصادی کمرشکن قرار دارند اما برنامهی منسجمی برای حمایت از آنها وجود ندارد. نرخ تورم ایران کماکان بالاست و نهادهای بینالمللی هم از ادامه شرایط تورمی برای حداقل دو سال آینده خبر میدهند. آمارها هم نشان میدهد نرخ تورم سالانه شهریورماه به ۴۲.۱ درصد رسید که نسبت به ماه قبل از آن ۰.۶ درصد افزایش داشته است. همچنین، نرخ تورم نقطهای که درصد تغییر عدد شاخص قیمت، نسبت به ماه مشابه سال قبل است در شهریور ماه امسال به عدد ۴۹.۷ درصد رسیده؛ یعنی خانوارهای کشور به طور میانگین ۴۹.۷ درصد بیشتر از شهریور ۱۴۰۰ برای خرید یک «مجموعه کالاها و خدمات یکسان» هزینه کردهاند.همین بالا ماندن نرخ تورم، قدرت خرید کارگران را به شدت کاهش داده است. برخی از فعالان کارگری میگویند این کاهش حدود ۶۰ درصد است. حالا، رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراهای اسلامی کار در یک گفتوگوی رسانهای اعلام کرده که سبد معیشت به ۱۸ میلیون و ۲۹۰ هزار تومان رسیده است. این رقم دو برابر سبد معیشتی است که در جریان مذاکرات مزدی ۱۴۰۱ در اسفندماه سال قبل، درباره آن تصمیمگ, ...ادامه مطلب
سبدی بزرگ پر از گردو و ارزش سبد حکایت می کنند که روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد، آن را پشت اسب گذاشت و وارد بازار دهکده شد، سپس سبد را روی زمین گذاشت و به مردم گفت: «این سبد گردو را هدیه می دهم به مردم این دهکده، فقط در صف بایستید و هر کدام یک گردو بردارید. به اندازه تعداد اهالی، گردو در این سبد است و به همه میرسد.» مرد ثروتمند این را گفت و رفت. مردم دهکده پشت سر هم صف ایستادند و یکییکی از داخل سبد گردو برداشتند. پسربچه باهوشی هم در صف ایستاد. اما وقتی نوبتش رسید در کنار سبد ایستاد و نوبتش را به نفر بعدی داد. به این ترتیب هر کسی یک گردو برمیداشت و پی کار خود میرفت. مردی که خیلی احساس زرنگی میکرد با خود گفت: «نوبت من که رسید دو تا گردو برمیدارم و فرار میکنم. در نتیجه به این پسر باهوش چیزی نمیرسد.» او چنین کرد و دو گردو برداشت و در لابهلای جمعیت گم شد. سرانجام وقتی همه گردوهایشان را گرفتند و رفتند، پسرک با لبخند سبد را از روی زمین برداشت و بر دوش خود گذاشت و گفت: «من از همان اول گردو نمیخواستم. این سبد ارزشی بسیار بیشتر از همه گردوها دارد.» این را گفت و با خوشحالی راهی منزل خود شد. , ...ادامه مطلب