شهید مدافع حرم ابوذر امجديان

ساخت وبلاگ

شهید مدافع حرم ابوذر امجديان

 

زندگی نامه شهید ابوذر امجدیان
 

شهيد والامقام كربلايي ابوذر امجديان در روز 28 مرداد ماه سال 1365 (هـ.ش ) در شهرستان سنقر روستاي سهنله  در خانواده مستضعف و متدينی  بدنيا آمد.
شهيد ابوذر در سايه محبت هاي پدر و مادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکي را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصيلش از هوش و استعداد فوق العاده اي برخوردار بود و با موفقيت تمام دوران دبستان را دردبستان آيت اله خامنه اي روستاي سهنله و دوره  راهنمايي در مدرسه بنياد 15 خرداد همان روستا طي كرد ودوره دبيرستان را  درشهرستان سنقر شهيد محمد هدايتي و رشته نقشه كشي را در هنرستان صنعتگران پشت سر گذاشت. ودر آن 3سال دبيرستان دانش آموز نمونه اخلاقي وعلمي شدند.

هنگام فراغت از تحصيل به ويژه در تعطيلات تابستاني با کار و تلاش فراوان مخارج شخصي خود را براي تحصيل بدست مي آورد و از اين راه به خانواده زحمتکش خود کمک قابل توجهي مي کرد. او با شور و نشاط و مهر و محبت و صميميتي که داشت به محيط گرم خانواده صفا و صميميت ديگري مي بخشيد. پدرش از دوران کودکي او چنين مي گويد: "هنگامي که خسته از کار روزانه به خانه  برمي گشتم، باديدن فرزندانم همچون ابوذر تمامي خستگي ها و مرارت ها را از وجودم پاک مي کرد"  .اشتياق ابوذر به مسجد رفتن وقرآن خواندن حدي بود که هروقت صدای اذان  را مي شنيدند دست از كار مي كشيد و روانه مسجد مي شدد.در سال 1383 مقطع دبيرستان را با موفقيت پشت سر گذاشت و پس از اخذ ديپلم با نمرات عالي به استخدام سپاه پاسداران در آمد غريب به 3 سال در سپاه جوانرود خدمت كردند وبعداز آن عضو نيروهاي يگان ويژه صابرين سپاه تهران شدند.


 
 ويژگي هاي برجسته شهيد:

او عارفي وارسته، ايثارگري سلحشور و اسوه اي براي ديگران بود که جز خدا به چيز ديگري نمي انديشيد و به عشق رسيدن به هدف متعالي و کسب رضاي خدا و حضرت احديت، شب و روز تلاش مي کرد و سخت ترين و مشکل ترين مسئوليت هاي كاري و خانوادگي را با کمال خوشرويي و اشتياق و آرامش خاطر مي پذيرفت.
 
برادر دوقلوي شهيد (حجه الاسلام طالب امجديان) چنين مي گويد:
 
«او انساني بود که براي خدا کار مي کرد و اخلاص در عمل از ويژگي هاي بارز او بود، ايشان يکي از افراد درجه اولي بود که هميشه ماموريت هاي سنگينی  بر عهده اش قرار داشت.  كربلايي ابوذر که با خضوع و خشوعي که در مقابل خدا و در برابر دلاورمردان پاسدار داشت، در مقابله با دشمن همچون شيري غرّان  بود. ابوذر کسي بود که براي خدا و ولي فقيه زمان خود همه چيز خودش را فدا کرد و از زندگيش گذشت. او واقعاً به امر ولايت اعتقاد کامل داشت و حاضر بود در اين راه جان بدهد، که عاقبت هم چنين کرد. هميشه سفارش مي کرد تقوا پيشه كنيم و تابع رهبري باشيم. ابوذر از زمان طفوليت، روحي لطيف ،عبادي و نيايشگر داشت.»
 
پدر بزرگوارش مي گويد:


"ابوذر از سن 9 سالگي تا لحظه شهادت در تمام فراز و نشيب هاي زندگي و كاري، هرگز نمازش ترک نشد
اين انسان پارسا تا آخرين لحظات حيات خود، دست از دعا و نيايش بر نداشت. نماز اول وقت را بر همه چيز مقدم مي شمرد و قرآن و توسل برنامه روزانه او بود. او به راستي همه چيز را فداي رهبر کرده بود. آن چيزي که براي او مطرح نبود خواب و خوراک و استراحت بود. هر زمان که براي ديدار خانواده اش به روستا مي رفت، در آنجا لحظه اي از گره گشايي مشکلات و گرفتاري هاي مردم باز نمي ايستاد و دائماً در انديشه انجام خدمتي به خلق الله بود. او بسان شمع مي سوخت و چونان چشمه ساران در حال جوشش بود و يک آن از تحرک باز نمي ايستاد. روحيه ايثار و استقامت او شگفت انگيز بود."
از ويژگي هاي اخلاقي شهيد كربلايي ابوذر برخورد دوستانه او با همسايه ها و دوستان خود بود. وبه آنها  عشق مي ورزيد.


 
نحوه شهادت:
 
شهيد كربلايي ابوذر امجديان در يكي از ماموريت ها خود در سوريه به همراه يكي ديگر از دوستانش به نام شهيد مير دوستي، دعوت حق را لبيک گفتند و سرانجام در 1 آبان ماه سال 1394كه مصادف با تاسوعاي حسيني بود به لقاء خداوند شتافتند.


دوستان شهید ابوذر امجدیان در وصف این شهیدوالامقام می گویند:

 
تو فرزند کدام نسل پاکی؟ تو از کدامین دشت روییده ای قاصدک!؟ چه کسی سینه دریاییت را پاره پاره کرده؟ کدام دست ناپاک خون پاک تو را ریخته؟ به کجا سفر می کنی؟ دور از خانه و شهر خویش؟! دور از دستهای پینه بسته پدر و قلب شکسته مادر!؟ تو اى سبزترین بهار جاوید! اى نشان بى نشان‏ها! اى آیینه نور! اى راز سر به مهر! اى بیکران !  تو آن روز خروشیدى و امروز... باور نمى‏کنم که با آن همه خروش در خاک خفته‏اى! اى که حضور دریایى تو در آسمان‏ها جارى‏تر از رودهاست! هنوز تپش امواج پرخروش غیرتت لرزه بر اندام دشمنان مى‏افکند. ما خفتگان در ساحلت غرقه به طوفانیم و تو چه آرام، در پهنه بیکرانت، حیرتمان را به نظاره نشسته‏اى. چه زیباست قاب عکس خالى‏ات بر دیوار قلب‏مان. هنوز در صفحه صفحه تاریخ، تفسیر حدیث جاودانگى‏ات را مى‏نویسند و چه زیباست شعر دلتنگى‏هامان. هنوز کوچه ‏ها در انتظار ترنم گام‏هاى سبز تواند. آسمان تاریک شهر در التماس تابش چشم‏هاى توست. اى نور! چگونه در مق دلواپسى‏هامان تابش‏ات را به خاک بخشیدى. اى تفسیر سرمستى و اى نغمه شوریدگى! نزدیک است پرنده قلبم در کنج تنهایى جان سپارد. گوش کن! ثانیه‏ها به امید بازگشت تو در تپش‏اند. دل من تفسیر کتابنامه انتظارت را تا انتهاى جاده‏هاى بى کسى از بر کرده است، تا شاید آغاز کنى روزى را مثل آغاز بهار. باز هم مى‏گویم که دلم منتظر توست. ابوذرجان شهادتت مبارک . عجب عطر عاشورایی بخشیدی به دیارمان. ما حقیر و کوچکیم در برابر عظمت شما. کاش میدانستم در جوار زینب کبری در روز عاشورا زمزمه ات چی بوده برای مادرت وخواهرات حتما صبر زینبیه طلب کردی...
 

داعش...
ما را در سایت داعش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ایرانی xn--mgbpqt بازدید : 144 تاريخ : سه شنبه 31 فروردين 1395 ساعت: 22:57