حضرت علی علیه السلام و نبرد در سه جبهه ناکثین، قاسطین و مارقین

ساخت وبلاگ

(اى علىّ) آن كس كه تو را به زبانش دوست‏ بدارد يك سوم ايمان، و آنكه با زبان و دلش به تو مهر ورزد، دو سوم ايمان را دارد، و كسى كه نه تنها به زبان و دل علاقمند باشد بلكه با دست خويش ياريت دهد ايمانش كامل است 

نبرد در سه جبهه

خلافت و زمامدارى على (علیه السلام) كه سراسر عدل و دادگرى و احياى سنتهاى اصيل اسلامى بود، بر گروهى سخت و گران آمد و صفوف مخالفتى در برابر حكومت او تشكيل گرديد. اين مخالفتها سرانجام به نبردهاى سه گانه با «ناكثين»، «قاسطين» و «مارقين» منجر گرديد كه ذيلاً در مورد هر يك جداگانه توضيح مختصرى مى دهيم:

 

نبرد با ناكثين

نبرد با ناكثين (پيمان شكنان) از اين جهت رخ داد كه طلحه و زبير كه با على بيعت كرده بودند، تقاضاى فرمانروايى بصره و كوفه را داشتند، ولى امام با درخواست آنان موافقت نكرد. آنان سرانجام مخفيانه مدينه را به عزم مكه ترك كردند و در آنجا با استفاده از بيت المال غارت شده توسط امويان، ارتشى تشكيل داده رهسپار بصره شدند و آنجا را تصرف نمودند. على (علیه السلام) مدينه را به عزم سركوبى آنان ترك گفت و در نزديكى بصره نبرد شديدى رخ داد كه پيروزى على (علیه السلام) و شكست ناكثين پايان يافت و اين همان جنگ جمل است كه در تاريخ براى خود سرگذشت گسترده اى دارد. اين نبرد در سال 36هجرى رخ داد.

 

نبرد با قاسطين

معاويه از مدتها قبل از خلافت على (علیه السلام) مقدمات خلافت را براى خود در شام تهيه ديده بود.

وقتى امام به خلافت رسيد، فرمان عزل او را صادر كرد، و يك لحظه نيز با ابقاى او بر حكومت شام موافقت نكرد. نتيجه اين اختلاف آن شد كه سپاه عراق و شام در سرزمينى به نام «صفين» به نبرد پرداختند و مى رفت كه سپاه على (علیه السلام) پيروز شود، اما معاويه با نيرنگ خاصى در ميان سربازان على (علیه السلام) اختلاف و شورش پديد آورد. سرانجام پس از اصرار زياد از جانب ياران على (علیه السلام)، امام ناچار تن به حكميت ابوموسى اشعرى و عمرو عاص داد كه آنان درباره مصالح اسلام و مسلمين مطالعه كنند و نظر خود را اعلام دارند.

فشار روى اميرمؤمنان جهت پذيرفتن مسئله حكميت به پايه اى رسيد كه اگر نمى پذيرفت، شايد رشته حيات او گسسته مى شد و مسلمانان با بحران شديدى روبرو مى شدند. پس از فرارسيدن موعدى كه قرار بود حكمين نظر خود را ابراز دارند، عمروعاص، ابوموسى را فريب داد و اين امر، نقشه موذيانه معاويه را بر همگان آشكار ساخت. پس از ماجراى حكميت تعدادى از مسلمانانى كه قبلاً با حضرت على همراه بودند، بر ضد ايشان خروج كردند، و امام را به خاطر قبول حكميتى كه خود بر وى تحميل كرده بودند، مورد انتقاد قرار دادند.

 

نبرد با مارقين

مارقين همان گروهى بودند كه على (علیه السلام) را وادار به پذيرش حكميت كردند، ولى پس از چند روز از كار خود پشيمان شده، خواستار نقض عهد از طرف امام شدند، اما على (علیه السلام) كسى نبود كه پيمان خود را بشكند و نقض عهد نمايد، لذا اينان كه همان خوارج مى باشند، در برابر على (علیه السلام) دست به صف آرايى زدند و در نهروان با على (علیه السلام) به جنگ پرداختند. حضرت على در اين نبرد پيروز گشت، ولى كينه ها در دلها نهفته ماند. اين نبرد در سال 38و يا به گفته برخى از مورخان در سال 39هجرى رخ داد.(1)

على (علیه السلام) سرانجام پس از چهار سال و چند ماه حكومت، در شب نوزدهم رمضان چهلم هجرى به دست عبدالرحمان بن ملجم كه يكى از افراد مارقين بود، ضربت خود و به شهادت رسيد.

----------------------------------

پی‌ نوشت:

1- در تنظيم و نگارش اين بخش، علاوه بر منابعى كه در پاورقيها ياد شده است، از كتاب «پژوهشى عميق پيرامون زندگى على (علیه السلام)» به قلم استاد معظم جعفر سبحانى (چاپ دوم، قم، جهان آرا) استفاده شده است.

---------------------------

حجة الإسلام و المسلمین حاج آقای مهدى پيشوايى

داعش...
ما را در سایت داعش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ایرانی xn--mgbpqt بازدید : 119 تاريخ : شنبه 29 خرداد 1395 ساعت: 19:46